قهر دریا (یاشار کمال)
یاشار کمال، نویسنده ترک ، زاده جنوب ترکیه است که در طول 60 سال نویسندگی، 36 رمان نوشته است. اصالت خانوادگی اش به شهر وان برمیگردد و اصالتا کُرد است. وی بهمراه خانواده در زمان جنگ اول جهانی به شهر چوکورووا در جنوب ترکیه مهاجرت میکند. در سال 1995 وی را بجرم تجزیه طلبی محاکمه میکنند، اما تبرئه میشود.
از جمله آثار یاشار کمال که به فارسی ترجمه شده است، می توان به «اگر ما را بکشند»، «درخت انار روی تپه»، «اینجه ممد»، «بگذار خارستان بسوزد»، «پرندگان نیز رفتند»، «تنهایی»، «داستانهای دنیای گرفتار»، «زخمی»، «زمین آهن است و آسمان مس» و «قهر دریا» اشاره کرد.
در کتاب قهر دریا اشاره یاشار کمال به اختلاف طبقاتی اشاره می کند.
در ابتدای داستان چنین می خوانیم: لنگه در کج و کوله قهوه خانه با لگد سختی روی پاشنه اش چرخید و دهان گشود و پیش از زینل که ششلولی به دست داشت، لودوس که دریا را در بیرون برآشفته بود، با گرد و خاک به درون یورش آورد. زینل ابتدا لحظه ای دم در دو دل ماند و سپس به سنگینی پا پیش گذاشت و با صلابت میان چهار چوب در ایستاد و راه آمد و شد را بست و ششلول را به طرف احسان گرفته، چند بار پیاپی آتش کرد. حاضران در قهوه خانه همه بر جا خشکشان زد و نعره دلخراش احسان بلند شد: «آ...خ سوخت...م مادر» و صدای دومین «سوختم» انگار که از ته چاهی باشد، یواش درآمد. از صندلی پایین لغزید و نقش بر زمین شد و خون از گردنش شره زده و کمی بعد بند آمد. خیز برداشتن سلیم ماهیگیر از میان حاضران بهت زده با «سوختم مادر» گفتن احسان و پریدنش به روی زینل و گرفتن مچ دست او، همه همزمان شد... .