مسیح باز مصلوب (نیکوس کازانتزاکیس)
نیکوس کازانتزاکیس، نویسنده ، خبرنگار ، شاعر و مترجم یونانی (1883-1957) بود. وی متولد جزیره کرت بود که در آن زمان تحت تسلط دولت عثمانی قرار داشت. لذا شورش مردم علیه عثمانی ها، تاثیر بسیاری در عقاید و نوشته های وی داشت. علاوه بر مسیح باز مصلوب، از دیگر نوشته های معروف وی می توان به زوربای یونانی و آخرین وسوسه مسح اشاره کرد.
محل وقوع داستان، یکی از روستاهای یونان و تحت تسلط دولت عثمانی است (لیکووریسی بمعنی گرگ-بهار) که توسط "آقا" یا "خان"، حکمران ترک اداره میشود. مانولیوس، چوپان جوان ساده دل، شخصیت اصلی داستان است که مسیح را الگوی خود قرار داده و سعی دارد به همنوعان خود کمک کند. یاناککوس بازرگان، پیتر می شود. او که با الاغ خود در روستاها سفر می کند و فروشندگی میکند بیش از هر چیزی خرش را دوست دارد. میشلیس ، پسر نجیب زاده قدیمی پاتارشیا، نقش جان را ایفا میکند. کوستانتیس خوش قلب و سخاوتمند، صاحب کافه دهکده، جیمز بزرگ می شود اما گیج است. سپس پانایوتاروس وحشی و پرشور که به عنوان یهودا انتخاب می شود، منتظر انتقام است. بیوه زیبای کاترینا، مریم مجدلیه است. او روسپی روستاست. اماچون یک فرد خارجی در روستا است، به نظر کسی اهمیت نمی دهد. در این میان گروهی از پناهندگان به روستا می آیند که از خانه های ویران خود گریخته و از ساکنین روستا درخواست کمک و حمایت دارند.
در نهایت نمایش تبدیل به واقعیت می شود...
حکمران ترک منطقه اختیاردار کل آبادی است، ولی در زندگی خصوصی مردم دخالتی ندارد. اختلاف بین خان با مردم زمانی آغاز می شود که "یوسفک" ، پسربچه مونس وی به قتل می رسد.
در این رمان تلاش های یک جامعه روستایی در آناتولی در سال 1921 برای اجرای یک نمایش (مشابه تعزیه) بیان شده. همانطور که از عنوان کتاب پیداست، با اجرای مجدد محاکمه، و مرگ عیسی، رنج مسیح به پایان می رسد. این روستا هر هفت سال یکبار این نمایش را برگزار می کند و بزرگان روستا بازیگران را از میان اهالی روستا انتخاب می کنند.
سرانجام مانولیوس پرسید: پدر، چگونه میتوان خدا را دوست داشت؟
-با دوست داشتن انسانها فرزندم
.انسانها را چگونه میتوان دوست داشت؟
-با مبارزه برای کشاندنشان به راه راست
.راه راست کدام است؟
-راهی که رو به بالا دارد.
سنگ نوشته قبر نیکوس کازانتزاکیس : «نه آرزویی دارم، نه میترسم. من آزادم»