هرمان هسه، نویسنده آلمانی - سوییسی است که در نیمه دوم قرن 19 بدنیا آمد. والدین اش پروتستان و از مبلغین مذهبی بودند. مادرش در زمینه هندشناسی مطالعه داشت و این باب آشنایی هرمان با فلسفه هند شد.

کتاب های هسه، تم فلسفی دارند و معمولا با نگارش ادبی نوشته شده اند، لذا مترجم چنین متنی باید توانایی بالایی در خفظ اصالت نوشته داشته باشد. از جمله کتاب های دیگر هرمان هسه؛ می توان به "بازی مهره شیشه ای"، "گرگ بیابان" و "سفر به شرق" اشاره کرد.

اگر کتاب خوان حرفه ای نیستید، یا علاقه ای به خواندن متن های سنگین ندارید، و یا دوست دارید کتاب های ماجرایی بخوانید، بهتر است کتاب های دیگری بخوانید! اما یادتان باشد که با خواندن آثار هسه، می تواند نگرش شما به دنیا تغییر کند.

کتاب سیذارتا در سال 1922 و پس از سفری به هندوستان منتشر شد ( سیدهارت اسم اول خود "بودا" است و در زبان سانسکریت، به معنی جوینده میباشد).

کتاب سیذارتا اثر هرمان هسه، رمانی کلاسیک درباره‌ی خودشناسی است که منبع الهام بسیاری از مخاطبان خود در سرتاسر دنیا شده است. سیذارتا به تحول معنوی یک مرد هندی برهمن می‌پردازد. او بهمراه دوستش تصمیم به یافتن حقیقت می گیرد. در آن زمان (قرن ششم) "بودا" در هند (گوتاما) به عالی ترین درجه کمال رسیده و شهره عام و خاص شده بود. سیذارتا پس از ملاقات با بودا، می بیند که نیاز دارد خودش به تنهایی حقیقت را پیدا کند، لذا راهش از دوستش جدا می شود. سیذارتا مدتی در جنگل بود و بعد به شهر می رود و به کارهای دنیوی روی می آورد و به کار تجارت، قمار و مشغول شدن با زنان هرجایی روزگار می گذراند.

درنهایت مجدداً تمام زندگی دنیوی عالی خود را رها کرده و در کنار رودخانه ای، بهمراه قایق رانی پیر زندگی می کند و از علایق دنیوی دست می کشد. این داستان شرح رسیدن به بالاترین درجات سلوک در این مرد را بیان می نماید.

{زندگی معمولی دیگر برای او مفهومی نداشت، دنیا برایش تلخ بود و به ریاضت پرداخته بود. سیذارتا تنها یک هدف داشت؛ "تهی شدن از هر چیز: از آرزو، شادمانی و از رنج و اگر به نفس غلبه می‌کرد، همه چیز در او بیدار می‌شد و در خویشتن خویش غرق می‌شد و سیذارتا غرق شدن در خویشتن خویش را از شمن‌ها آموخت." حس‌ها و خاطرات را در خود می‌کشت و به جانور و سنگ تبدیل می‌شد، اما دوباره به خود می‌آمد. هزاران بار از خود گریخته بود و بازگشت او اجتناب ناپذیر بود. اما سیذارتا به این نتیجه رسید که فقط با آموختن نمی‌شود، بلکه باید خودش جستجو کند. او تصمیم گرفت به محل اقامت بودا برود و شاگرد او شود. گوتاما؛ یعنی همان بودا، طریقه رهایی از رنج را یعنی رهایی از رنج این جهان و زندگی را آموزش می‌داد. کسانی که راه بودا را پیش گرفته بودند، رستگار می‌شدند؛ ولی سیذارتا آنجا را هم ترک کرد و راه خویش را دنبال کرد. او به بودا می‌گوید که حرف‌هایش را گوش کرده و مقصود او را که رهایی از رنج است، دریافته و اینکه دریافته‌است که بودا به بالاترین مقصود رسیده و به این مقصود با جستجوی خود رسیده‌است و نه از راه درس. سیذارتا می‌خواهد این راه را طی کند و بر خویشتن خویش چیره شود. پس با خود می‌اندیشد و پی می‌برد که آن چیزی که معلمان نتوانستند به او بیاموزند، خویشتن بود.}

مترجم این کتاب ، آقای گرکانی ، بسیار زیبا کتاب را با استفاده از آرایه های ادبی ترجمه کرده و سعی نموده که زیبایی متن اصلی را حفظ نماید.

هرمان هسه در سال ۱۹۲۷

دانلود سیذارتا (هرمان هسه)