برتولد برشت (Eugen Berthold Friedrich Brecht) (1898-1956)، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و شاعر آلمانی مارکسیستی بود و پس از جنگ دوم در آلمان شرقی ساکن شد.

وی را بیشتر به عنوان برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویس تئاتر روایی (که نقطه مقابل تئاتر دراماتیک است)، و به‌خاطر نمایشنامه‌های مشهورش می‌شناسند. اما برتولت برشت گذشته از این که نمایشنامه‌نویسی موفّق و کارگردانی بزرگ بود، شاعری خوش‌قریحه نیز بود و شعرها، ترانه‌ها و تصنیف‌های پرمعنا و دل‌انگیز بسیاری سرود. وی همچنین با ابداع سبک فاصله‌گذاری در تئاتر، انقلابی بزرگ را در زمینهٔ هنرهای نمایشی به پا کرد.

از مهمترین نمایش نامه های او: زندگی گالیله، اپرای سه پولی، هرگز نگو هرگز، دایره گچی قفقازی، ترس و نکبت رایش سوم، مادر، سقراط زخمی ...

اشعار زیادی از برشت بجا مانده، اما برخی از اشعار هم با سبک ایشان ولی بقلم کسی دیگری نگاشته شده است.

شعری از شاعر:

1. تو هیچ نقطه ضعفی نداشتی

من داشتم

من عاشق بودم

Du hattest keine Schwächen. Ich hatte welche. Ich war verliebt

You had no weaknesses. I did. I was in love

2. کسی که
دوستش دارم
به من گفته است
که به من محتاج است

به همین خاطر هم
من مواظب خودم هستم
و چشمانم باز است
در راهی که می‌روم

و دلهره دارم
از هر قطره باران
که مبادا
با ضربتی نابودم کند

3. به همه آن چيزها که حس مي‌کني

کمترين اهميتي نده

گفته است بدون تو نمي تواند زندگي کند

تو امّا بينديش

که او در ديــدار دوباره ، تو را به جا خـواهـد آورد ؟

لطفي در حقم کن و زياد دوستم نداشته باش

از آخـرين باري که زياد دوستم داشـتند به بعـد

کم ترين محبتي نديدم

undefined

زندگینامه برتولت برشت

undefined

مجسمه برشت در کنار تئاتر برلین

undefined