ژوزف بالسامو (الکساندر دوما)
الکساندر دوما (1802-1870) یکی از معرف ترین و موفق ترین نویسندگان فرانسه و دنیا است. وی دارای نژادی «آفریقایی- فرانسوی» بود و علیرغم ارتباطات اشرافی موفقی که داشت، تأثیر این ترکیب نژادی گاهی در آثار و گفتار او دیده میشود. او یک بار به شخصی که به پیشینهٔ نژادی او توهین کرده بود گفت: «پدر من یک دورگهٔ اروپایی است، پدربزرگ من یک سیاهپوست است و پدر پدربزرگ من یک میمون! میبینی مرد، شروع خاندان من همچون پایان خاندان توست!»
داستان های الکساندر دوما بسیار جذاب و عالی نوشته شده اند، که از جمله مهمترین آنها می توان به رمان "ژوزف بالسامو" (نوشته شده در 1853) اشاره کرد:
انجمنی مرموز و سری به رهبری مردی به نام ژوزف بالسامو در سال 1770 تشکیل میشود؛ او که برای مردم ناشناخته است در مکانی عجیب اعضای انجمن را ملاقات کرده و هدف از تشکیل انجمن را توضیح میدهد. ژوزف بالسامو میخواهد با این گروه، نظام شاهان نالایق را سرنگون کند و دنیایی با فرمانروایی عادل بسازد که در آن هیچ انسانی رعیت نباشد. او مبارزهاش را از فرانسه که پادشاهی بیکفایت (لوئی شانزدهم) دارد، آغاز میکند...
رمان ژوزف بالسامو (Joseph Balsamo) اولین کتاب تاریخی است که انقلاب فرانسه را در خلال داستان جذاب خود به تصویر میکشد و در آن به روند شکلگیری و چگونگی پیشرفت این انقلاب اشاره میکند. رویدادها و بستر داستان به قدری جذاب و خواندنی است که به خوبی ما را با خود همراه میکند.
ترجمه های متعددی از این کتاب موجود است، اما ترجمه ذبیح اله منصوری اولین ترجمه و بنظرم خوب است، هرچند برخی میگویند که آقای منصوری تغییراتی به صلاحدید خودش (برای درک بیشتر مطالب) در کتاب اعمال میکند!
اگر این کتاب را نخواتده اید، حتما توصیه می کنم که دوره 3 جلدی "ژوزف بالسامو" و سپس دوره 7 جلدی "غرش طوفان" را بخوانید. با خواندن این رمان، هم از تاریخ فرانسه آگاه می شوید و هم یک داستان چذاب را خوانده اید.