دسته گل (پائولو کوئیلو)

پائولوکوئیلو نویسنده برزیلی، علاوه بر داستان های بلندی که نوشته، چندین داستان کوتاه زیبا نیز دارد. رمان‌های او بین مردم عامه در كشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است. او از سال ۲۰۰۷ سفیر صلح سازمان ملل در موضوع فقر و گفتگوی بین فرهنگی می باشد. از آثار و رمانهای بلند این نویسنده می توان به كیمیاگر، خاطرات یك مُغ، بریدا، نامه های عاشقانه ی یك پیامبر، و ... نام برد .

در این پست، یک داستان کوتاه با نام "دسته گل" برای خوانندگان عزیز گذاشته ام.


روزی، اتوبوس خلوتی در حال حركت بود. پیرمردی با دسته گلی زیبا روی یكی از صندلی‏ ها نشسته بود. مقابل او دختركی جوان قرار داشت كه بی ‏نهایت شیفته زیبایی و شكوه دسته گل شده بود و لحظه ‏ای از آن چشم برنمی داشت.

زمان پیاده شدن پیرمرد فرا رسید. قبل از توقف اتوبوس در ایستگاه، پیرمرد از جا برخواست، به سوی دخترك رفت و دسته گل را به او داد و گفت: متوجه شدم كه تو عاشق این گل ها شده‏ ای. آنها را برای همسرم خریده بودم و اكنون مطمئنم كه او از اینكه آنها را به تو بدهم خوشحال ‏تر خواهد شد. دخترك با خوشحالی دسته گل را پذیرفت و با چشمانش پیرمرد را كه از اتوبوس پایین می‏ رفت بدرقه كرد و با تعجب دید كه پیرمرد به سوی دروازه آرامگاه خصوصی آن ‏سوی خیابان رفت و كنار نزدیك در ورودی نشست.

نکات کلیدی و درس‌های مهم از کتاب کیمیاگر پائولو کوئیلو | ذهن برتر -محمد  سیدا مرد حافظه ایران