یک کتاب دیگر از گابریل گارسیا مارکز، و فکر کنم، آخرین کتاب منتشر شده مارکز (2004)

کتاب ها و رمان های کوتاه و بلند مارکز کلمبیایی، زیاد است و از جمله معروف ترین شان می توان به: "صد سال تنهایی، پائیز پدر سالار، عشق سال های وبا، طوفان برگ، ساعت شوم و ژنرال در هزار توی خود" اشاره کرد.

کتاب حاضر، بر خلاف نامش، مفهوم فلسفی عمیقی دارد و برخی آنرا از بهترین آثار مارکز بحساب می آورند.

«در سالگرد نود سالگی‌ام خواستم شب عشقی دیوانه‌وار را با نوجوانی باکره به خود هدیه دهم. به یاد رُزا کابارکاس افتادم؛ مالک یک خانه مخفی که عادت داشت هر وقت خبر تازه‌ای به دستش می‌رسید آن را به مشتریان خوبش اطلاع دهد.»

روزنامه نگار 90 ساله ای در روز تولد خود تصمیم میگیرد با روسپی باکره ای 14 ساله باشد. اما رئیس روسپی خانه به دختر ماده مخدری داده که دختر را خوابانده است. لذا از تصمیم خود منصرف میشود و کار را به زمان دیگری موکول میکند.

این کتاب ، ابتدا اجازه انتشار در داخل را نداشت، تا اینکه در سال 1386اجازه داده شد و مجددا در دوران ریاست احمدی نژاد مجوز لغو شد.

ترجمه «امیرحسین فطانت» در آمریکا از اسپانیایی بصورت pdf منتشر شده و بصورت رایگان در اختیار همگان میباشد.

جملاتی از کتاب:

امکان ندارد آدمی عاقبت شبیه کسی نشود که دیگران فکر می‌کنند او هست.

ای‌کاش زندگی چیزی نبود که مثل رود گل‌آلوده بگذرد بلکه فرصت نادری بود تا در ماهیتابه از این رو به آن رو شویم و طرف دیگرمان هم تا نود سال دیگر سرخ شود.

عشق حالتی روحی نیست بلکه بخت و اقبال است.

سن آن چیزی نیست که آدم دارد، آن چیزی است که آدم حس می‌کند.

واقعیت این‌است که اولین تغییرات در پیری آن‌چنان به‌آرامی اتفاق می افتد که به‌سختی به چشم می‌آیند. آدمی باز خودش را از درون نگاه می‌کند همان‌طور که همیشه نگاه می‌کرده است اما این دیگران‌اند که از بیرون به او پیری‌اش را یادآوری می‌کنند.

کتاب خاطرات روسپیان سودا زده من – کتابخانه

دانلود روسپیان سودازده من