یوهانس ورمیر (به هلندی: Johannes Vermeer) (زاده ۳۱ اکتبر ۱۶۳۲ - درگذشت ۱۵ دسامبر ۱۶۷۵) از معروف‌ترین نقاشان هلندی (شهر دلف) دورهٔ باروک است. وی در طول زندگی 45 نقاشی کشید که در طول حیاتش ثروتی برایش به ارمغان نیاوردند، و در زمان مرگ فقیر بود.

دختری با گوشواره مروارید، زن شیردوش، چشم‌انداز دلفت، دختری با فلوت، سرباز و دختر خندان، دختر جوان با جام می، زنی با یک ترازو، پرتره بانوی جوان و هنر نقاشی از تابلوهای معروف او می‌باشند.

دختری با گوشواره مروارید، دختری اروپایی را نشان می‌دهد که لباسی عجیب و دستاری شرقی پوشیده‌است و گوشواره‌ای از مرواریدِ بسیار بزرگی را در گوشش دارد. در سال ۲۰۱۴، اخترفیزیک‌دان هلندی، وینسنت ایک، در مورد جنس گوشواره شک و تردید ایجاد کرد و اظهار داشت که با توجه به بازتاب آینه‌ای، گلابی-شکل بودن و اندازه بزرگ آن، بیش‌تر به نظر می‌رسد جنسش قلع جلاداده‌شده باشد.

تکنیک این نقاشی، رنگ روغن است (44.5 در 39 سانتی متر). نقاشی با نام IVMeer امضا شده‌است ولی تاریخی ندارد؛ تخمین زده می‌شود که نقاشی در حدود سال ۱۶۶۵ کشیده شده‌باشد و اکنون در موزه مائریتشویس، لاهه نگهداری می شود.

اطلاعات ناچیزی از زندگی این نقاش هلندی در دسترس است. با این وجود، نقاشی های فوق العاده ی ورمیر از زندگی روستایی، با ظرافت ها و دقت در نور و بافت شان، عصر طلایی کشور هلند را رقم زده اند. تصویر او از دختری ناشناس با گوشواره ی مروارید، جذابیت خود را در طول قرن ها حفظ کرده است. بر اساس همین نقاشی سحرآمیز، تریسی شوالیه رمانی را به رشته تحریر درآورده است.

رمان دختری با گوشواره مروارید، بهزندگی ورمیر در شهر دلفت در دهه ی 1660 می پردازد. اما در این رمان برخلاف نظر کارشناسان، خانواده نقاش، موفق و ثروتمند بنظر میرسند پس از استخدام شدن گری یت، قهرمان حساس و باهوش رمان، به عنوان مستخدم در خانواده ورمیر، شرایط حاکم بر خانه به سوی آشفتگی و آشوب می رود. ابتدا، راوی شانزده ساله ی داستان با اربابش بسیار نزدیک و صمیمی شده، سپس ورمیر او را به دستیاری خود برگزیده و درنهایت، گریت را به عنوان مدل این نقاشی انتخاب می کند.

رمان در جایی آغاز می‌شود که یوهانس ورمیر و همسرش کاتارینا به خانه پدر و مادر گری‌یت می‌آیند تا او را ببینند. شخصیت اصلی داستان، همین دختری شانزده ساله است که به خاطر حادثه‌ای که باعث نابینا شدن پدرش شده، برای تامین نیاز مالی خانواده، مجبور است به عنوان کلفت وارد خانه ورمیر نقاش بشود. این دختر جوان از طبقه‌ی فقیر هلند قرن هفده است. او در خانه ارباب رختشویی، خرید و نظافت اتاق نقاشی ورمیر را بعهده دارد. اتاقی که کسی حق ورود به آن را ندارد. ورمیر وقتی رفتار دختر را زیر نظر می‌گیرد، متوجه می‌شود که این وی با ذوق هنری خاصی، سبزیجات را برای تهیه سوپ خورد می‌کند و توجه ویژه‌ای به رنگ‌بندی آن‌ها دارد، همین موضوع باعث می‌شود آقای نقاش به گری‌یت اجازه دهد که اتاق نقاشی او را تمیز کند. اما در خانه با او بسیار بدرفتاری می‌کنند. مخصوصا کاترینا همسر ورمیر که مدام باردار است (15 بارداری داشته!).

یک روز که گری یتِ خدمتکار برای خرید به قصابی می‌رود، پیتر پسر قصاب به او علاقه‌مند می شود و منتظر می‌ماند تا گری‌یت هجده ساله شود و بتواند با او ازدواج کند. خانواده گری‌یت به این ازدواج رضایت دارند، چراکه این ازدواج باعث می‌شود از گرسنگی نجات پیدا کنند. اما گری‌یت دل به ارباب خود بسته است.

داستان به همین شکل و با بیشتر شدن علاقه میان خدمتکار و نقاش ادامه پیدا می‌کند تا اینکه مرد پولداری که همواره خریدار تابلوهای ورمیر است، سفارش تابلویی از چهره گری‌یت را می‌دهد. بنابراین ورمیر از گری‌یت می‌خواهد گوشواره‌های مرواریدِ کاترینا، همسرش، را به گوش بیاویزد تا تابلویی ماندگار از او خلق کند. حدس می زنید که چه اتفاقی می افتد؟ وقتی تابلو تمام می‌شود، کاترینا بلافاصله متوجه اتفاق شده و به حدی عصبانی می‌شود که … .

از این کتاب، فیلمی با همین عنوان و به کارگردانی پیتر وبر و بازیگری اسکارلت جوهانسون در سال 2003 ساخته شده است.

دانلود دختری با گوشواره مروارید