بریدا (پائولو کوئیلو)
پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) در کتاب بریدا (Brida) زندگی دختر جوان 21 ساله ای به نام بریدا را روایت میکند که به کسب دانش علاقه دارد و این علاقه، او را به سمت آموختن جادوگری سوق میدهد. بریدا که از این علم و هنر چیزی نمیداند، پیش از هر کاری باید با سنتهای جادوگریِ خورشید و ماه آشنا شود. او به جستوجوی استادی مشغول میشود تا در مسیر یادگیری هدایتش کند. بریدا نخست به دیدار مرد جادوگری میرود که محکوم به تنهایی است و در یک دشت در مجاورت جنگلی بزرگ زندگی میکند. بریدا او را وادار میکند تا به پرسشهایش دربارهی اسرار زندگی، به تسخیر درآوردن انرژیهای جادویی، سفر در طول زمان، بازگشت به گذشته و دیدنِ آینده و... پاسخ دهد. او به بریدا کمک میکند تا بر ترسهایش غالب شود. علاوهبر آن، سنت خورشید را نیز به وی میآموزد. مرد جادوگر، جفتِ روح خود را درون بریدا میبیند؛ همان نیمهی دیگر روح خود.! بریدا پس از او با زنی ملاقات میکند که او را با سنتِ ماه آشنا میکند و به او یاد میدهد چطور با جریانِ زندگی کنار بیاید. دخترک در عین حالی که این علوم و حکمتها را میآموزد، تلاش میکند میان روابط خود و اشتیاقش به آموختنِ جادوگری، تعادلی برقرار کند.
بریدا داستان کم و بیش واقعی دختر جوانی است که کوئلیو در ایرلند ملاقات کرده است. کتاب بریدا برای اولین بار در سال 1990 به زبان پرتغالی، درست پس از کتاب معروف کیمیاگر نوشته شده است.
رمان بریدا سرشار است از جملات عرفانی و فلسفیِ پائولو کوئلیو، و تمام داستان حول محورِ معنویت، تجسم، جستوجو برای خویشتنِ حقیقی، سحر و جادو میگذرد.
آرش حجازی به مانند بقیه ترجمه هایش، ترجمه بسیار خوبی را انجام داده است.